سوادآموزی

سوادآموزی
آخرین نظرات

ساختار نظام آموزشی بزرگسالان در هند

سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۱۴ ق.ظ

تا اواخر جنگ جهانی اول، پیشرفت ناچیزی در حوزه آموزش بزرگسالان هند رخ داده و تنها به مدارس شبانه کلان شهرهای کشور محدود گردیده بود. در همین اثنا برخی از شاهزادگان روشن فکر هندی متعلق به ایالات Baroda، Travancore و Mysore به افزایش حمایت های مالی خود از مدارس شبانه مبادرت نمودند. آن ها همچنین به احداث کتابخانه های روستایی طی قرن 19 و حمایت از این مراکز پرداختند. از سوی دیگر رهبران ملی که به هدایت و رهبری جنبش آزادی بخش می پرداختند، به موضوع آموزش همگانی به عنوان بخش مهمی از اصل استقلال کشور توجه نمودند.این در حالی است که طی سال 1937 با به قدرت رسیدن مجلسین  سنا و نمایندگان رسیدگی بر امور آموزش بزرگسالان به دولت مرکزی تفویض گردید.

تا اواخر جنگ جهانی اول، پیشرفت ناچیزی در حوزه آموزش بزرگسالان هند رخ داده و تنها به مدارس شبانه کلان شهرهای کشور محدود گردیده بود. در همین اثنا برخی از شاهزادگان روشن فکر هندی متعلق به ایالات Baroda، Travancore و Mysore به افزایش حمایت های مالی خود از مدارس شبانه مبادرت نمودند. آن ها همچنین به احداث کتابخانه های روستایی طی قرن 19 و حمایت از این مراکز پرداختند. از سوی دیگر رهبران ملی که به هدایت و رهبری جنبش آزادی بخش می پرداختند، به موضوع آموزش همگانی به عنوان بخش مهمی از اصل استقلال کشور توجه نمودند.این در حالی است که طی سال 1937 با به قدرت رسیدن مجلسین  سنا و نمایندگان رسیدگی بر امور آموزش بزرگسالان به دولت مرکزی تفویض گردید. در همین اثنا سری مبارزات با بی سوادی و سوادآموزی همگانی در سطح ایالات مختلف کشور به راه افتاد. اما با این حال مجلسین سنا و نمایندگان از قدرت افتاده و مبارزات با بی سوادی متوقف گردید. این در حالی بود که طی سال 1939 برای بار دیگر کمیته ای با عنوان (CABE) جهت رفع معضل بی سوادی و تدارک امکانات لازم آموزش بزرگسالان در مقیاس وسیع و به عنوان مقدمه ای برای آموزش رایگان و اجباری تشکیل یافت. ریشه کنی بی سوادی از جمله اصلی ترین اهداف دولت هند از زمان استقلال کشور طی سال 1947 تاکنون بوده است. در طول نخستین طرح 5 ساله، پروژه آموزش اجتماعی که مسأله سوادآموزی را نیز شامل گردید طی سال 1952 به عنوان بخشی از طرح توسعه ملی معرفی گردید. اجرای پروژه مذکور با تدارک جدید تشکیلاتی و سازمانی مشتمل بر نهادهای سازمان دهنده آموزش اجتماعی مردان و زنان در سطح پایه و نهاد آموزش اجتماعی اصلی در روند اجرای طرح صورت گرفت. حمایت جامع آموزشی با احداث مراکز آموزش رؤسای آموزش اجتماعی با عنوان (SEOTCS) به وقوع پیوست. در همین اثنا کتابخانه های روستایی، کالج های janata، باشگاه های ویژه جوانان و مدارس گروهی (قومی) آغاز به فعالیت نمود. مدارس گروهی (قومی) که مطابق الگوی پیشرفته دانمارکی تحت عنوان Vidyapeeths فعالیت می نمودند به ارائه و اجرای طرح های آموزش بزرگسالان به جوانان و افراد بزرگسالان روستایی مناطق Karnataka و Vihars در ایالت بیهار پرداختند. دولت هند نیز به تشکیل شورای آموزش عالی روستایی در جهت ارتقاء سطح سواد افراد روستایی از طریق اجرای پروژه احداث مؤسسات روستایی مبادرت نمود. اجرای این طرح ها خود به توسعه روستایی من جمله توسعه برنامه های سوادآموزی در روستا های کشور منجر گردید. طی سال 1956 کمیته دائمی CABE در حوزه آموزش اجتماعی تشکیل یافت. در همین اثنا مرکز ملی آموزش پایه در جهت تدارک امکانات آموزش پیشرفته و تقبل پژوهش های مربوط به آموزش جوانان آغاز به فعالیت نمود. علاوه بر این تلاش های مختلفی در جهت نشر سوادآموزی توسط ایالات مختلف کشور صورت پذیرفت که از این میان می توان به منطقه Gran Shihshan واقع در ایالت Maharashtra اشاره نمود که طی سال 1959 یکی از ایالات موفق کشور در جهت نیل به اهداف آموزش بزرگسالان به شمار می آمد. هدف اصلی مسوولین منطقه فوق اجرای سیاست سوادآموزی روستا به روستای ایالت ظرف مدت زمان کمتر از 6 ماه به واسطه بهره گیری از خدمات افتخاری معلمین ابتدایی و متوسطه بود. گفتنی است که عملکرد این منطقه از انعکاس موفقی برخوردار بوده اما با عدم اتمام طرح به علت بحران های مالی نیز مواجه بوده است. علی رغم تمامی تلاش های به عمل آمده در حوزه آموزش بزرگسالان این حوزه آموزشی از پیشرفت رضایت بخش و مطلوبی برخوردار نبوده است. چرا که طرح های توسعه ملی کاهش یافته و به تدریج از میان رفته اند. تنها در صورتی آموزش بزرگسالان به صورت خودکار جهانی می گردد که آموزش ابتدایی به صورت جهانی و اجباری مطرح گردد. با بررسی نرخ جمعیت باسواد کشور هند درمی یابیم که این کشور طی سال 1951 از رشد 37/19 درصدی و طی سال 1961 از رشد 02/24 برخوردار بوده است این در حالی است که بعدها طی سال 1966 کمیسیون Kothari بر اهمیت گسترش سواد و برنامه های سوادآموزی تأکید نمود که از جمله اصلی ترین اصول آن می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

.  گسترش آموزش عمومی 5 ساله برای کودکان رده های سنی 11-6 سال

·   تدارک دوره های آموزش نیمه وقت برای آندسته از کودکان رده های سنی 14-11 سال که یا از تحصیل بازمانده و یا مردود علمی شناخته شده اند

.  تدارک آموزش پاره وقت و حرفه ای برای افراد بالغ رده های سنی 30-15 سال

.  بهره گیری از رسانه های گروهی به عنوان ابزاری قدرتمند در جهت آماده سازی افراد به برخورداری از نعمت سواد

.  احداث کتابخانه ها در سراسر کشور

.  تأکید بر لزوم پی گیری برنامه های آموزشی

.  نقش بارز و مهم دانشگاه ها و سازمان های داوطلب در سطوح ایالتی و منطقه ای

با توسل به معیارهای فوق، نرخ سوادآموزی در کشور طی سال 1971 بر 60 درصد و طی سال 1976 بر 80 درصد بالغ گردید. بعدها کمیته آموزش هند به این موضوع پی برد که اگر چنانچه سواد ارزشمند تلقی گردد می بایستی به صورت عملی به مورد اجرا درآید. با این هدف طی سال 68-1967 پروژه بین سازمانی آموزش حرفه ای سوادآموزی به کشاورزان با هدف تعمیم ارائه برنامه های آموزش به افراد بزرگسال به مورد اجرا درآمد. گفتنی است که پروژه مذکور 144 منطقه کشور شامل 8640 کلاس درس را تحت پوشش قرار داده و به سازماندهی آموزش 6/2 میلیون کشاورز تا سال 1978 منتهی گردید.

نهاد های مرکزی

در می ان کشوره ای جه ان این کشور هندوستان است که با بزرگترین مشکلات آموزشی روبروست. تقریباً یک سوم افراد بی سواد جهان در کشور هندوستان قرار گرفته اند. با توجه به سرشماری به عمل آمده طی سال 1991 بالغ بر 200 میلیون بزرگسال بی سواد در کشور هندوستان وجود دارد. عدم توجه به آموزش در زمان استعمار کشور به کاهش برنامه های آموزشی به ویژه برنامه های ویژه افراد ساکن مناطق محروم کشور منتهی گردید. بر این اساس نهاد آموزش ملی با عنوان NLM به طور مأموریتی و در چ ارچوب زم انی مشخص و تحت نظارت سازمان ملل در کشور راه ان دازی گردید. هدف اصلی NLM ارائه برنامه های آموزشی به 100 میلیون نفر از افراد بی سواد رده های سنی 30-15 سال تا سال 1991 بود.

طرح آموزش پیوسته بزرگسالان

طرح آموزش پیوسته بزرگسالان تا زمان دستیابی کامل به هدف باسوادی کلیه افراد رده های سنی 35-15 و جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموختگان و ارتقاء مهارت های آموزشی آنان ادامه خواهد داشت. گفتنی است که این طرح با همکاری NGOs (سازمان های خصوصی)، سازمان های جوانان، معلمان و دانش آموزان داوطلب صورت می گیرد. دو دسته از فعالیت ها در کانون برنامه های آموزش بزرگسالان قرار گرفته اند. از یک سو در حالی که به نیاز دانش آموختگان جدید آموزش عالی و پیوسته از طریق تدارک امکانات آموزشی مستقل، ایجاد برابری در سیستم باز آموزشی، آموزش های آشنایی با مشاغل و برنامه های توسعه مهارت های آموزشی افراد اهمیت داده می شود، از سوی دیگر برنامه های آموزش عمومی نیز با انرژی و نیروی حرکتی تازه ای تغذیه می گردند. پرداختن به مورد دوّم جهت جذب افراد بی سواد، ضروری است. منظور از افراد بی سواد آندسته از افرادی است که به دلیل ترک تحصیل از عملیات آموزشی بازمانده و یا به هر دلیلی از برنامه های آموزشی مدارس محروم مانده و لایة جدیدی را به اقشار بی سواد جامعه افزوده اند.

طرح عملیاتی مبارزه با بی سوادی

طی دهة اخیر طرح مبارزه با بی سوادی بالغ بر 90 درصد از روستاها و مناطق کشور هندوستان را تحت پوشش قرار داده است. حوزه های ایالتی مرکز اجرایی این برنامه ها محسوب می شوند با مشارکت مردم صورت می گیرد. طی 5 سال اخیر، این عملیات به طور چشمگیری در من اطق دورافت اده و ایالاتی که از لحاظ آموزشی عقب افتاده و محروم می باشند به مورد اجرا در آمده است. ایالاتی نظیر بیهار، مدهیا یرادش، آث ار یرادش و راجستان در ای ن دسته ق رار می گیرند. روح همکاری و تعاون داوطلبان در اجرای این طرح عملیاتی، قابل تحسین بوده است. در مناطق دیگر کشور همانند دامکا[5]و بانسوانا[6] در راجستان که از زنان با سطح پائین آموزش برخوردار بوده و دسترسی به آن مناطق آسان نمی باشد چندین عملیات بسیج اجتماعی به اجرا درآمده و خیل عظیمی از مردم کشور در آن حضور یافته اند.

نظارت و ارزیابی بر طرح عملیاتی

با گسترش برنامه های آموزشی نیاز به نظارت و ارزیابی به طور کامل احساس گردید. لازم به ذکر است که این قبیل نظارت ها به صورت ملاق ات از مناطق عملیاتی و تدارک گزارشاتی در خصوص میزان کارایی و عملکرد آنان صورت می گیرد. جهت س اده و مؤثرتر نمودن هر چه بیشتر نظارت ها، جلسات نظارتی ماهیانه ای در سطح ایالات تشکیل می یابد. بحث هایی که در این جلسات صورت می گیرند، تنها بر جمع آوری اطلاعات متمرکز نگردیده، بلکه جنبه های کیف ی آموزشی هم انند مشکلات آتی پیش روی طرح های عملیاتی نیز مورد بحث و گفتگو قرار می گیرند. ارزی ابی م تقارن و سطحی برنامه های آموزشی در سرتاسر ایالات به اجرا درآمده و میزان موفقیت عملیات انجام ی افته را م ورد ارزی ابی ق رار می دهند. ارزی ابی م تقارن زمان ی صورت می پذیرد که حداقل 50 درصد از کودکان ثبت ن امی به گذراندن م راحل ابتدای ی آموزشی نائل آیند. ارزیابی نهایی نیز زمانی صورت می گیرد ک ه 60 درصد از دانش آموزان به تکمیل مرحلة سوّم آموزش ابتدای ی نائل آمده و یا در حال تکمیل آن ب اشند.

نتایج یافته های ارزیابی های ملّی

در خصوص نرخ سواد ملّی می توان از طریق سرشماری هایی که 10 سال یک بار در سطح کشور صورت می گیرد به اطلاعات کافی دست یافت. آخرین سرشماری به سال 1991 صورت گرفته است. از آنجایی که ایجاد اصلاحات در نرخ رشد سوادآموزی منحصرا به تلاش های آموزشی مربوط نشده و معرفه های دیگری همچون مؤثر و کارآمد بودن برنامه های آموزشی نیز در آن دخیل می باشند از این روی می باید به میزان ارتقاء سطح سوادآموزی با دیدی کلّی تر نگریسته شود.

نرخ ارتقاء سوادآموزی در کشور هندوستان از سال 1951 به بعد یکنواخت بوده است. این در حالی است که این نرخ پس از س ال 1991 با جهش عظیمی همراه بوده است. میانگین نرخ رشد دورة 10 ساله تنها 31/10 درصد ب وده و ای ن در حالیست ک ه بین سال ه ای 97-91 (یک دورة 6 ساله) افزایش 10 درصدی در این میزان به ثبت رسیده است. براساس پیش بینی های به عمل آمده، کشور هندوستان با تلاش بیشتر سعی در افزایش این میزان تا نرخ 70 درصد تا اواخر قرن حاضر دارد

آمار جمعیتی افراد بی سواد کشور (برحسب میلیون)

سال تعداد جمعیت بی سواد(بالاتر از 7 سال) جمعیت بالاتر از 7سال جمعیت کل
1961 24940 35685 43893
1971 28303 44565 54816
1981 30531 54104 66529
1997 32888* 77491 95304
2001 25842** 83882 103163
نرخ رشد سواد در مناطق شهری و روستایی برمبنای درصد 
 نرخ رشد سواد در میان زنان و مردان برمبناای درصد   

 

 

از سال 1991 ب ه بعد ت غییراتی در این روند صورت گرفته است. کاهش نرخ افراد بی سواد کشور طی سال های 97-1991 کاملاً محسوس بوده که این خود نشانگر موفقیت تلاش های صورت گرفته در زمینة ارتقاء سطح سواد و آموزش بنیادی کشور می باشد. مطابق نمودار فوق تفاوت های موجود در مناطق شهری و روستایی، سدّی عظیم در مقابل ارتقاء سطح سواد افراد بوده است. مطابق این نمودار شکاف میان شهر و روستا بتدریج رو به کاهش گذارده است. در این دوره در مقایسه با دهه های پیشین نرخ رشد سواد در مناطق روستایی بیشتر نیز بوده است. این روند احتمالاً از دو عامل تأثیر پذیرفته است. اوّل اینکه پیشرفت عظیمی در آموزش ابتدایی صورت گرفته و دوّم اینکه طی دهة 1990 همکاری و مشارکت مردم در طرح عملیاتی مبارزه با بی سوادی به طور ناباورانه ای افزایش یافته است. این عامل خود بوضوح بیانگر کاهش تفاوت های آموزشی در مناطق شهری و روستایی کشور می باشد. با توجه به نمودار مذکور افزایش نرخ زنان باسواد در فاصلة سال های 1991 و 1997 نیز مشهود می باشد. نرخ مذکور در فاصلة زمانی مشخص برای زنان با 11 درصد و برای مردان با 9 درصد رشد مواجه بوده است. این در حالی است که طی دهة قبل نیز زنان از رشد بیشتری نسبت به مردان برخوردار بوده اند. (6/9 درصد در مقابل 8/7 درصد) از این روی رشد سریع نرخ سوادآموزی زنان نه تنها پابرجا مانده بلکه طی دهة اخیر به مقدار آن نیز افزوده گردیده است. دلیل این مورد تأکید NLM بر مشارکت هر چه بیشتر زنان و ثبت نام از دختران در مدارس ابتدایی بوده است. از جمله مهم ترین اهداف آموزش بزرگسالان می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

بسیج اجتماعی برجسته ترین ویژگی طرح عملیات آموزشی این بوده است که از آموزش تحت عنوان جزء لاینفک زندگی یاد نموده و به هدایت مردم جامعه به سوی آموزش و یادگیری مبادرت نموده است. گفتنی است که جهت عملی سازی این طرح از کلیه ابزارهای ممکن من جمله برپایی مراسم فرهنگی و به اجراگذاشتن بازی های محلّی، خیمه شب بازی و سرودهای دسته جمعی و غیره استفاده گردید.

سیاستهای آموزشی

ازجمله مهمترین سیاستهای آموزش بزرگسالان در کشورهند می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1. افزایش نرخ ثبت نام مدارس

برنامة آموزش بزرگسالان به گونه ای طراحی گردیده است که به ارتقاء نرخ ثبت نام کودکان در مدارس منجر گردد. یافته های مطالعاتی در کشور هندوستان نشان می دهند که کودکان خانواده های باسواد بیشتر از کودکان خانواده های بی سواد در مدارس ابتدایی ثبت نام نموده اند. به عبارت دیگر در خانواده های باسواد از هر 3 کودک 2 نفر در مدارس ابتدایی ثبت نام می نمایند. در خصوص دختران این تفاوت محسوس تر است. نرخ ثبت نام خانواده های محروم از آموزش بزرگسالان نیز بر 58 درصد و خانواده های سهیم در این آموزش بر 72 درصد بالغ می گردد.

2. افزایش میزان آگاهی مردم جامعه از اهمیّت آموزش

طبق تحقیقات به عمل آمده در کشور هندوستان به اثبات رسیده است که خانواده ها از اهمیت آموزش برای خود و فرزندانشان آگاهی کامل دارند. بزرگترین دستاورد آموزش بزرگسالان تأثیرگذاری آن بر حوزه آموزش دختران است. اعتماد به نفسی که دختران از طریق انجام تکالیف مدرسه و ایفای دیگر نقش ها کسب می کنند حاصل آگاهی والدین باسواد از این موضوع است که دختران باید آموزش دیده و وارد محیط اجتماعی شوند. از این روی جهت برقراری شرایط برابر آموزشی برای دختران و پسران باید به مقولة آموزش کمی اهمیت بیشتری داد.

3. ایجاد برابری جنسی در حوزه آموزش

مشارکت زن ان در حوزه آم وزش از جمله دیگر نقاط قوّت طرح آموزش بزرگسالان محسوب می گردد. چرا که بالغ بر 62 درصد از شرکت کنندگان طرح مذکور از زنان متشکل می گردد. طرح آموزش بزرگسالان به آندسته از زنانی که از آموزش محروم مانده اند، فرصت ارتقاء موقعیّت اجتماعی از طریق ارتقاء سطح آموزش، معلومات و یادگیری مهارت ها را فراهم آورد. طرح مبارزه با بی سوادی و طرح عملیاتی آموزش بزرگسالان هر دو بر از میان برداشتن اختلافات جنسی و اعطای قدرت به زنان تمرکز داشته اند.

4. ارتقاء جایگاه زن در خانواده

اجرای طرح آموزش بزرگسالان همچنین به ایفای نقش مهمی در زمینة ارتقاء مقام و منزلت زن در خانواده ها منتهی گردیده است. با وجودی که زنان از اجازة دخالت در تصمیم گیری های خانواده برخوردار نبودند اما با اجرای طرح مذکور این اعتماد به زنان داده شد تا از سهمی هر چند ناچیز در امورات داخلی و خارجی خانواده ها برخوردار گردند.

5. ارتقاء سلامتی و بهداشت خانواده و جامعه

اجرای طرح آموزش بزرگسالان همچنین تأثیر مسلّمی بر سلامتی و بهداشت خانواده به همراه داشته است. چرا که با ارتقاء سواد علمی ی ک جامعه نرخ زاد و ول د و م رگ و می ر آن جامعه نیز کاهش می یابد. اجرای طرح آموزش بزرگسالان همچنین به گسترش علوم بهداشتی و تغذیه ای منتهی گردیده است. این امر مادران را قادر می سازد تا به مراقبت ه ای لازم بهداشت ی از اعضای خانواده به ویژه کودکان مبادرت نمایند.

اطلاع رسانی عمومی، اراده های سیاسی و صلاحیت ملّی

طی دهة اخیر شاهد آن بودیم که جامعة متمدن در بسیج عقاید عمومی و تشویق برنامه های آموزش همگانی دست توانایی داشته است. بسیج همگانی آموزش که حاصل طرح عملیاتی مبارزه با بی سوادی است خود شاهدی بر این مدّعاست. علاوه بر این اجرای این طرح عملیاتی به آمادگی هر چه بیشتر افراد داوطلب در جهت ارتقاء سطح آموزش منجر گردیده است. علاوه بر این با بررسی این طرح عملیات مذکور همچنین مشخص گردید که میزان درخواست برنامه های آموزش بنیادی در کشور به طور فوق العاده ای بالا می باشد. مأموریت گسترده ای که در پیش روی دولت هندوستان قرار دارد، اجرای سیاست برقراری تعادل و هماهنگی میان نرخ درخواست آموزشی بنیادین مناطق حاشیه ای و مناطق محروم کشور می باشد. سیاست مذکور باید از طریق تلاش های نه چندان گسترده اما مؤثر صورت گیرد. دهة 90 شاهد فعالیت های موفقی در این زمینه بوده است. بعلاوه در چندین پروژه آموزش همگانی EFA من جمله لاک جامبیش و مبارزه با بی سوادی، سازمان های دولتی و غیردولتی از پتانسیل مشارکتی و همکاری بالایی برخوردار بوده اند. در کل می توان گفت که طی چند سال اخیر شاهد مشارکت گسترده جامعة مدنی در فعالیت های آموزش همگانی  EFA بوده ایم. گفتنی است که این امر به طور غیرمستقیم به ارتقاء سطح آگاهی مردم و توجه سیاسی به جانب آموزش همگانی EFA منتهی گردیده است. با توجه به سه دسته از فعالیت های عمده ای که توسط دولت اتخاذ گردیده اند، آرایش مثبت سیاسی داخل کشور مشهود می گردد. دستة اوّل معیارهای قانون گذاری بودند که طی سال های اخیر به عرصة ظهور درآمدند. از جمله این قوانین می توان به لزوم تشکیل شوراهایی اشاره نمود که دولت را ملزم می نمود تا به تدارک برنامه های آموزشی رایگان برای کلیه کودکان رده های سنی 14-5 سال مبادرت نماید. این روند هم اکنون در کشور هندوستان به صورت قاعدة کلّی درآمده و در حال اجراست. در برخی ایالات کشور نیز معیارهای قانون گذاری جدیدی ارائه گردیده است. به عنوان مثال ایالت تامیل نادو به طراحی طرح آموزش مبادرت نمود، که براساس آن کلیه کودکان ملزم به حضور در کلاس های ابتدایی بودند. معیار قانون گذار دیگری نیز با عنوان تمرکززدایی از آموزش ابتدایی در چندین ایالت کشور به مورد اجرا گذارده شد.

دستة دوّم این فعالیت ها که همانند دستة اوّل جهت گیری مثبتی به رهبری های سیاسی بخشید، اختصاص منابع آموزشی بیشتر به حوزه آموزش پایه بود. چرا که منابع در دسترس آموزش بنیادی هرگز کافی نبوده است. از این روی تلاش های صورت گرفته در جهت اختصاص منابع بیشتر به آموزش همگانی  EFA نسبت به بخش های دیگر آموزشی، نکتة مهمی است که باید بدان توجه داشت. طی سال های اخیر همچنان تلاش در جهت اختصاص منابع هر چه بیشتر به آموزش همگانی آغاز گردیده که جهت هر چه مؤثرتر واقع شدن آن، این روند باید ادامه یابد. همانگونه که در بخش های قبلی نیز بدان اشاره گردید، حصول پیشرفتی دائمی در آموزش همگانی تنها از طریق ابتکارات پروژه ای صورت نمی گیرد. بلکه می بایستی با روند اصلاحات مدیریتی همراه شده تا بتواند از تغییرات حاصله (پیشرفت های حاصله) در طول عملیات کوتاه مدت پشتیبانی به عمل آورد. روند فوق بعد دیگر این طرح عملیاتی است که جهت ایجاد اصلاحات در ساختار فعلی و روند مدیریتی به آمادگی بالای نهادهای سیاسی نیازمند است. در اینجا نیز می شود تأثیرات مثبت این روند را در دولت های ایالتی مشاهده نمود. چرا که تلاش های زیادی در سطح ایالات در زمینة تمرکززدایی و مقتدرسازی پرسنل مدرسه ای جهت اجرای مدیریتی مؤثر و کارآمد صورت گرفته است. با این حال جهت عملی سازی تلاش ها در زمینة اصلاحات و ایجاد تغییرات در مدیریت گستردة ایالات، این امر کافی به نظر نمی رسد. با وجود کلیه مشکلات و کنش هایی که پیش روی این سیستم قرار دارد، ابتکارات جدید پروژه های آموزش همگانی EFA اثبات می نماید که کشور هندوستان در جهت پیشبرد اهداف آموزش همگانی EFA در هر دو زمینة سیاست اجرایی مداوم و در دسترس قرار دادن منابع بشری مورد نیاز از آمادگی لازم برخوردار می باشد.

ارزیابی آموزشی

توسعة فراهم سازی آموزش بنیادی در کشور هندوستان جریانی تدریجی بوده است که حتی پیش از دهة 90 نیز به مورد اجرا درآمده است. این در حالی است که طی سال های اخیر گام بزرگی در جهت نیل به آموزش ابتدایی در سرتاسر کشور برداشته شده است. به گونه ای که کلیه کودکان می توانند در نزدیکترین مکان ممکن به آموزش ابتدایی دست یابند. گفتنی است سیاست مذکور با خلق امکانات جدید و همیاری اهالی بخش های مختلف کشور صورت پذیرفته است. در کنار ارتقاء دسترسی کودکان به امکانات مدرسه ای نرخ ثبت نام و حضور کودکان در مدارس نیز رو به افزایش گذارده است. از جمله نکات قابل توجه در این خصوص کاهش ناهمگونی های دو جنس زن و مرد در نرخ ثبت نام بوده است. چرا که اکراهی که از قدیم نسبت به آموزش دختران نشان داده می شد، هم اکنون مغلوب گردیده است. این امر می تواند حاصل طرح عملیاتی مبارزه با بی سوادی در زمینة ارتقاء مقام و منزلت زنان بوده باشد. در هر حال این پروژه در ابتدای راه بوده و راه طولانی و دراز مدتی پیش روی دارد. مشکل دیگری که به نظر می رسد به طور کامل مهار نگردیده مشارکت محدود برخی گروه های حاشیه ای در برنامه های آموزشی می باشد. این بدان مفهوم نیست که هیچ تلاشی در این زمینه صورت نگرفته است. اما با این حال در جهت مقابله با این مشکل باید بررسی هایی دقیق به عمل آمده و پروژه های قدیمی تجدید و اصلاح گردند. بدون شک بهبود کیفیت آموزشی بخش عظیمی از فعالیت های آموزش همگانی EFA را به خود اختصاص داده است. سرمایه گذاری های کلانی در زمینه تجدید زیربناهای آموزشی و تخصیص منابع به مدارس ابتدایی صورت گرفته است. اگر چه بانکداران خارجی در زمره تأمین کنندگان این طرح بوده اند اما نباید فراموش کرد که عمده ترین سرمایه گذاری ها از جانب منابع داخلی صورت گرفته است. علاوه بر افزایش سرمایه گذاری ها، گام های بزرگی در جهت بهبود کیفیت آموزش و یادگیری برداشته شده است. طی دهة اخیر تلاش عمده ای در جهت آموزش معلمان ضمن خدمت صورت گرفته است. این طرح در کنار پروژة “حداقل سطح یادگیری” به ارتقاء میزان آگاهی مردم نسبت به بهبود کیفیت آموزش و یادگیری منجر گردیده است. همچنین مراکز محلّی جدیدی همانند CRC,BRC,DIET تأسیس گردیدند که عمده هدف آنها حمایت از معلمین و ارائه خدمات مشاوره به آنان بوده است. گفتنی است که در این خصوص نیز نمی توان میزان دقیق تأثیرگذاری این مراکز در بهبود روند آموزش و یادگیری و میزان دسترسی به آموزش ابتدایی را مشخص نمود. کلیه این تلاش ها باید به مدت طولانی ادامه یابد، تا تأثیر دقیق آن مشخص گردد. تملک اجتماعی برای مدت زمان طولانی در حوزه آموزش همگانی مطرح بوده است. اگر چه این شعار مکرّرا در اسناد و سیاست های کشور لحاظ گردیده است، اما تلاش های محدودی در این زمینه صورت گرفته و تعداد محدودی از این شعارها به عرصه ظهور درآمده اند. تلاش ها و موفقیت های حاصله در سرتاسر کشور یکسان نبوده است. چرا که در این صورت ابتکارات تکنیکی و اجرایی صورت پذیرفته طی چند سال اخیر می باید به مشارکت و واکنش مثبت جامعه منجر می گردید. نوسامانی سیستم مدیریتی فاز دیگر طرح عملیاتی مبارزه با بی سوادی محسوب می گردد که طی چند سال اخیر توجه عموم را مجذوب خود ساخته است. چندین معیار در این زمینه اتخاذ گردیده اند که انتظار می رود تأثیری ماندگار بر کارآیی نظام آموزشی داشته باشند. تقریباً در کلیه ایالات کشور ساختمان مجزایی ویژه ارائه برنامه های آموزش بنیادی اختصاص یافته است. امید می رود که این امر به اقتدار و تکمیل فعالیت های آموزش بنیادی منجر گردد. توسعة دیگری که در این زمینه صورت گرفت، به عرصه ظهور درآمدن اعضای ثانویه در اجرای برنامه های دولت های ایالتی بود که به ساده و مؤثر نمودن روند سرمایه گذاری ها و مدیریت ابتکارات آموزش همگانی منتهی گردید. در حال حاضر کلیه این امور در مفاد برنامه های آموزش همگانی EFA گنجاده شده و به عنوان ابزاری بسیار مفید و مؤثر در بهبود کارایی مدیریت ها دخیل می باشد. فلذا می باید در جهت تداوم این پروژه ها تلاش های عمده ای صورت گرفته و سرمایه گذاری های بیشتری به آن اختصاص می یابد. سومین و شاید مهم ترین توسعه ای که در این زمینه صورت پذیرفته، روند تمرکززدایی آموزش است که در تعاقب اصلاحات قبلی به عرصة ظهور درآمد. دولت های ایالتی با اتخاذ معیارهای جدید اصلاحاتی، ساختار مدیریتی جدیدی را تقدیم آموزش همگانی نمودند. انتظار می رود که این امر با رهبری اعضاء دولت های ایالتی که بیش از هر بخش دیگری در تغییر مفاد آموزشی و شرایط محلّی توانا می باشند تغییرات عمده ای را در مقام مدیریتی اعمال نماید. از همان ابتدا که بحث بسیج منابع مطرح گردید، روز به روز به اهمیت و حیاتی بودن آن افزوده گردید. اجرای سیاست آزادی اقتصادی و تعدیل و تطبیق ساختارها اهمیت آن را به میزان دو برابر افزایش داده است. طی دهه اخیر گام های مثبت در این زمینه برداشته شده است. در این دوره می توان شاهد افزایش نرخ بودجه اختصاص یافته به آموزش بنیادی بود. که این خود می تواند معرف در دسترس بودن سرمایه ها جهت ارتقاء سطح آموزش بنیادی باشد.

جهت گیریهای آموزشی کشور طی قرن بیستم

قانون اساسی هندوستان که به سال 1950 اقتباس گردید، ایالات کشور را بر آن داشت تا ظرف مدت زمان 10 سال به فراهم سازی امکان برخورداری کودکان رده های سنی 14-5 سال از امکانات آموزشی پایه مبادرت نمایند. گفتنی است که این عملیات گسترده سریعاً پی گیری شده و ظرف مدت 50 سال اخیر فرسنگها راه جهت نیل به این منظور پیموده شده است. این عملیات در شرایطی آغاز گردید که از 5 نفر شهروند هندی 4 نفر از نعمت سواد بی بهره بوده و از هر 10 کودک تنها 2 نفر در کلاس های درس حضور می یافتند. با اتخاذ و اجرای عملیات مذکور در کشور هندوستان در جهت نیل به هدف آموزش همگانی مدارس بیشتری در سرتاسر کشور تأسیس گردید. سیستم عملیاتی مذکور از لحاظ وسعت و سطح پوشش از گسترش چشمگیری برخوردار بوده است. به نحوی که در حال حاضر از هر 5 کودک گروه سنی 14-6 چهار نفر در مدارس عادی حضور داشته و از هر سه نفر، دو نفر از نعمت سواد برخوردار می باشند. با وجودی که پیشرفت حاصله ناچیز نبوده اما جهت نیل به هدف آموزش همگانی ناچیز شمرده می شود. در تعقیب هدف تدارک آموزش همگانی، سیاست ملّی آموزش و سایر فعالیت های اصلاحاتی از اهمیت بالایی برخوردار گردیدند. انتشار بیانیه جهانی آموزش همگانی پس از سال 1990، جلوه ویژه ای به جریانات کنونی داخل کشور بخشید. به نحوی که طی دهة اخیر قرن بیستم شاهد پیشرفت عمده ای در زمینة آموزش بنیادی در کشور هندوستان بوده ایم. اما با این حال سفر طولانی و دور و درازی در پیش است. مهم ترین وظیفه حال حاضر دولت، از دست ندادن جنبشی است که طی دهة اخیر خلق گردیده است. استراتژی ها باید بگونه ای طراحی شوند که طی قرن آتی دسترسی کامل به اهداف  EFA حاصل گردد.  سیاست ها و برنامه های آتی کشور نیز باید با توجه به این دیدگاه جهت گیری گردد. از جمله مهم ترین جبهه گیری های  EFA طی قرن بیست و یکم می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1- تدارک آموزش ابتدایی برای کلیه کودکان - ادامة مأموریت ناتمام

روش های مأخوذه جهت نیل به هدف جهانی سازی آموزش ابتدایی طی سال های اخیر با تبعیت از ضابطه های ذیل صورت پذیرفته است.

الف) عزم ملّی در تدارک آموزش رایگان و اجباری با کیفیتی مطلوب برای کلیه کودکان رده های سنی 14- 5 سال

ب) گنجاندن آموزش ابتدایی در زمرة حقوق بنیادی افراد و پیشبرد آن در قالب معیارهای اساسی

ج) به اجرا گذاردن هفتاد و چهارمین روند اصلاحات آموزشی در جهت تمرکز زدایی آموزش و برجسته تر نمودن نقش اعضاء محلّی، سازمان های اجتماعی و عاملین داوطلب جهت نیل به VEE

علاوه بر این دولت مرکزی که بر اهمیّت آموزش ابتدایی واقف می باشد در مانوری مشترک با دولت مرکزی در جهت نیل به اهداف VEE می باشد. دولت هندوستان نیز در تعاقب مأموریت ناتمام خود به حمایت از ابتکارات آموزش ابتدایی ادامه داده و به ارتقاء صلاحیت دولت های ایالتی ادامة تلاش و فعالیت مؤثر، مبادرت می نماید. بسیج عمومی منابع جهت رساندن سهم آموزش به 6 درصد درآمد ناخالص ملّی، هدفی است که کشور هندوستان تا زمان دستیابی به آن از هیچ تلاش و کوششی مضایقه نخواهد نمود.

2- درنظر گرفتن ضابطه ها جهت برقراری تعادل

اعمال فعالیت های گسترده پنجاه سال اخیر به توسعة سیستم آموزشی کشور  و ارتقاء مقام و منزلت آموزش از لحاظ در دسترس بودن و نرخ مشارکت کودکان در آن، منتهی گردیده است. گفتنی است این گونه فعالیت ها با درنظر گرفتن ضوابطی در جهت برقراری تعادل، هدایت می گردد. با این وجود در نگاهی اجمالی به آمار و ارقام ارائه شده در می یابیم که ناهمگونی گسترده ای در پیشرفت های حاصله وجود داشته است. افراد ساکن مناطق جغرافیایی خاص در بهره برداری از سرمایه گذاری ها موفق نبوده اند. با توجه به این موضوع باید طی سال های آتی روش جدیدی جهت برطرف نمودن این معضل اتخاذ گردد. روشی که به برطرف نمودن احتیاجات آموزشی دسته های ذیل تأکید داشته باشد:

.  زنان و دختران

.  گروه های قبیله ای

.  کودکان مشغول به کار

.  کودکان استثنایی

.  کودکان متعلق به گروه های اقلیت

.  کودکان اقشار محروم و کم درآمد جامعه

.  کودکان مناطق عقب افتادة آموزشی در ایالات مختلف کشور

.  همگرایی مدیریتی و ارائة برنامه های ارتقاء آموزشی

با توسعه سیستم آموزشی کشور، تشکیلات اجرایی سطوح مختلف نیز گسترش یافته و مدیریت مجزایی به آموزش مدرسه ای، آموزش مشاوره، آموزش تکنیکی و آموزش بزرگسالان اختصاص یافت. شعبات اداری متفاوتی در سرتاسر کشور فعالیت دراند که از ساختاری یکسان برخوردار بوده و اهداف مشابه را دنبال می نمایند. این روند بویژه در خصوص آموزش ابتدایی، آموزش غیررسمی و آموزش بزرگسالان مصداق بیشتری دارد. همسانی زیاده از حدّ تشکیلات فوق سبب شده است تا مراکز مذکور نتیجه ای معکوس دربر داشته باشند. جهت برطرف نمودن این مشکل، طرحهای تکمیلی و همگرایی قوانین ذیل طراحی گردید:

الف) اجتناب از ایجاد ساختارهای همسان جهت اجرای برنامه های مختلف آموزشی

ب) بررسی مجدد معیارها و الگوهای عملیاتی طرح های مختلف

ج) تشویق دولت های ایالتی در محکم سازی پایه های مدیریتی آموزشی از جانب دولت مرکزی

ارتقاء کیفیت آموزشی

دهة 1990 که از همان ابتدا با طرح “بهره برداری از تخته سیاه[7]” جهت تشکیل مدارس ابتدایی با حداقل زیربنا و امکانات آموزشی همراه شد، شاهد ابتکارات جدیدی در زمینة بهبود کیفیت آموزشی بوده است. با این حال این رشته از عملیات مرحلة آغازین خود را طی نموده و در جهت نیل به اهداف تعیین شده می باید ادامه یابند. تجارب بدست آمده نشان می دهند که ارتقاء کیفیت آموزشی نه تنها بر نرخ ثبت نام و ماندگاری کودکان در مدارس تأثیر داشته است، بلکه به افزایش قدرت فن آوری و میزان مسئولیت پذیری شهروندان هندی منجر گردیده است. از جمله مهم ترین ضوابط روند ارتقاء کیفیت آموزشی کشور طی دهه 90 می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

.  بهبود کیفی محتویات دروس آموزشی

.  مستعدسازی معلمان در حال خدمت و ی ا آمادة به خدمت

.  تدارک امکانات زیربنایی و مناسب آموزشی

.  تأکید بر مقتدرسازی مدیریت نهادی

.  تأسیس نهاد ارزیابی آموزشی

علی رغم اعمال سیاست مذکور عملکرد کیفی مدارس کشور رضایت بخش نبوده است. از این روی تلاش هایی در جهت اقتدار هر چه بیشتر مدیریت داخلی مدارس و اصلاح روند کیفی آموزش و یادگیری صورت پذیرفته است. علاوه بر این تلاش هایی در جهت سمت و سو دادن به روند توسعه از طریق اجرای طرح های نهادی و نظارتی و اعمال سیاست های مدیریتی ساده و مؤثّر به مورد اجرا گذارده شده است. جهت نیل به این هدف، در حال حاضر طرحی به اجرا درآمده که از طریق آن از معلمان و سرمعلّمان منطقه ای حمایت می گردد.

مدیریت غیر متمرکز آموزشی

مطابق قانون سیاست ملّی آموزش مصوب سال 1986 که در جهت بهبود طرح های آموزشی و سیستم مدیّریتی و ایجاد نهادهای مسئول امور آموزشی کشور به تصویب رسیده است، روند تمرکززدایی آموزشی لازم و ضروری به شمار می آید. در حال حاضر چندین دولت ایالتی به اجرای روند تمرکززدایی از چارچوب مدیریت آموزش ابتدایی مبادرت نموده اند. برخی از ایالات کشور نیز از حمایت های لازم دولت در زمینة تمرکززدایی از مدیریت آموزشی برخوردار می باشند. با توجه به مکانیزم فشرده و متمرکز، عملیات تمرکززدایی آموزشی کار آسانی نبوده است. کشور هندوستان نیز با ایجاد فضایی جهت همکاری هر چه بیشتر افراد جامعه و تغییر تدریجی تصمیم گیری ها از سطوح ایالتی به حوزه ها توسط نهادهای پانچایاتی راج، جهت نیل به هدف تمرکززدایی آموزشی تلاش می نماید. گفتنی است که تغییر و تحولات به عمل آمده در ساختار مدیریتی نیازمند تلاش های وسیعی در جهت ابقاء و جلب نظر سازمان های آموزشی است. جهت نیل به این هدف از نهادهای محلّی آموزشی و نهادهای هم پیمان به نحو شایسته ای حمایت و پشتیبانی به عمل می آید. همچنین انتظار می رود که سیستم آموزش از راه دور نقش مهمی در جهت مستعدسازی کادر فعال آموزشی ایفا نماید. از این روی برنامه های آموزش از راه دور که در جهت تربیت و آموزش معلمان پایه ریزی گردیده، جهت ایفای مؤثرتر نقش خود مورد تقویت و پشتیبانی قرار گرفته است.

ادامة دستیابی به هدف “تمرکززدایی” از طریق برقراری مشارکت میان دولت های مرکزی و ایالتی، نیازمند هماهنگی و تنظیم دقیق سیاست ها و برنامه ها می باشد.

حوزه های ایالتی

از حوزه های ایالتی کشور هند به عنوان مراکزی جهت برنامه ریزی های آموزشی یاد می گردد. در گذشته، چندین طرح توسعة آموزشی در سطوح دولت های ایالتی به مورد اجرا گذارده شد اما با آغاز عملیّات ملّی مبارزه با بی سوادی این طرح ها در قالب حوزه های ایالتی در آمده و کلیه ارزیابی ها در داخل حوزه ها انجام می گیرند. در تعاقب این روند، کلیه برنامه ریزی های آموزش ابتدایی به ویژه آندسته از برنامه هایی که تحت پوشش طرح آموزش همگانی قرار دارند در سطح حوزه ها به انجام می رسند. برنامه ریزی آموزشی در سطوح حوزه های ایالتی از چندین مزیّت به شرح ذیل برخوردار می باشد:

الف) تطابق هر چه بیشتر استراتژی طرح های آموزشی با شرایط محلی

ب) تشویق و ترغیب مردم به مشارکت در برنامه ریزی های آموزشی

پ) کمک به کشف و شناسایی ناهمگونیهای داخل حوزه ای ایالات کشور

انتظار می رود که اتخاذ چنین سیاستی سرمایه گذاری های بیشتری را متوجه نیازمندی حوزه های ایالتی نموده و از این طریق جوابگوی برنامه ریزی آموزشی در سطوح مناطق در و روستاهای کشور باشد.

طرح های آموزشی

طرح آموزش و مراقبت های دوران کودکی ( ECCE )

طراحی و تدارک طرح آموزشی و مراقبت های دوران کودکی ECCE به روشی اصولی به اجتماعی تر نمودن گروه های کودکان، ایجاد سلامتی و تندرستی، تشویق روند یادگیری خلاق و ارتقاء شخصیتی انان منتهی می گردد. اجرای طرح مذکور برای اقشار کم درآمد جامعه به جبران نقایص فیزیکی، روانی و عاطفی کودکان منجر می گردد. علاوه بر این اجرای طرح ECCE به جهانی شدن آموزش ابتدایی و افزایش نرخ ثبت نام و ابقاء تحصیلی دانش آموزان در مدارس ابتدایی کمک می نماید. در حال حاضر طرح تکمیلی توسعه خدمات ویژه کودکان با عنوان (ICDS) عمده ترین هدف طرح ECCE به شمار می رود. علاوه بر دولت های ایالتی، مراکز پیش دبستانی، بالوادیس و غیره نیز که تحت پوشش نهاد مرکزی رفاه اجتماعی قرار دارند به اجرای طرح مذکور مبادرت می نمایند. جهت ایجاد همگرایی هر چه بیشتر در برنامه های دولت و سایر نهادها، بر مشارکت اعضاء محلّی و گروه های پانچایاتی راج تأکید فراوان شده است. بعلاوه طرح ECCE که به عنوان طرح ویژه مراقبت های بهداشتی، روانی-اجتماعی، تغذیه ای و آموزشی کودکان به حساب می آید، طی سال های آتی ترویج و رشد چشمگیری برخوردار بوده است.

طرح تشویق سیستم خدمات پیوسته

با وجودی که طی سال های اخیر سیستم خدمات آموزشی مدراس کشور چندین بار گسترش یافته است. اما با این حال نمی توان گفت که این سیستم قادر به برآوردن کلیه نیازهای آموزشی کودکان می باشد. این مورد بیشتر در خصوص حوزه آموزش ابتدایی مصداق می یابد. مطالعات نشان داده اند که با پرداختن انحصاری به برنامه های آموزش رسمی ابتدایی نمی توان سریعاً به اهداف ملّی دست یافت. چرا که برنامه های آموزشی مدارس می باید برخلاف کالبد آموزش رسمی، انعطاف پذیر و قابل تطبیق باشند. مراکزی همانند مراکز آموزش غیررسمی، مراکز آموزش فصلی ویژه کودکان مهاجر و مشغول به کار، مدارس داوطلبی، سیستم باز آموزشی سطوح بالاتر از ابتدایی، مراکز آموزش اردوگاهی ویژه دختران جوان و غیره، همگی باید به طریق اصولی ارتقاء یابند. برنامه های آموزش غیررسمی که با حمایت دولت مرکزی در اکثر مناطق کشور به اجرا درآمدند، با کوله باری از شکست و موفقیت توأم بوده است. اگر چه این برنامه ها به گونه ای مؤثر و کارآمد به اجرا درمی آمد، اما به گونه ای که انتظار می رفت در سطح ایالتی بدون نتیجه ماند. اگر نه، دهة اخیر می بایست شاهد به روی کار آمدن مدل هایی متناوب در اجرای برنامه های آموزشی می بود. سیستم باز یادگیری (OLS) بخش مهمی از فعالیت های آموزش همگانی را به خود اختصاص داده است. سیستم مذکور در جهت تدارک امکانات آموزشی اولیه و برآوردن نیاز آن عده از افرادی که از ادامة آموزش در نظام آموزش تمام وقت محروم مانده و همچنین جهت برقراری تعادل در روند آموزش تقویت گردیده و مورد حمایت دولت قرار گرفته است. با این هدف که مراکز شغلی و آکادمیک بیشتری را تحت پوشش قرار داده و از دانش آموزان بیشتری در هر دو بخش آموزش عادی و بزرگسالان حمایت به عمل آورد.

طرح برقراری مشارکت میان بخش های عمومی و خصوصی

عملیات اجرایی برنامه های آموزشی کشور هندوستان چنان عظیم و طاقت فرسا است که نمی توان از بخش عمومی انتظار داشت تا به برآوردن نیازهای روزافزون آموزشی جامعه مبادرت نماید. اگر چه فعالیت های آموزشی کشور همواره با ابتکارات بخش خصوصی همراه بوده اما به گونه ای که پیداست دولت قادر به بهره برداری صحیح از این ابتکارات نبوده است که در این خصوص باید راه چاره ای اندیشیده شود. ناگفته نماند که بخش خصوصی نه تنها از لحاظ تأمین نیروهای متخصص و از طریق ارائة مدیریتی کارآمد و توسعة ابزارهای آموزشی به بهبود کیفیت آموزش کشور کمک می نماید. در حال حاضر جهت بالابردن منحنی ابتکارات خصوصی در آموزش ابتدایی سعی شده است تا در سطح نهادهای آموزشی و نحوة اجرای برنامه های آموزشی تعاون و تقارب نزدیکی برقرار گردد.

طرح برجسته ترسازی نقش سازمان های غیردولتی ( NGOS )

همانگونه که اشاره شد سازمان های غیردولتی به عنوان شرکای دولت به حمایت از آن در جهت نیل هدف “آموزش همگانی (EFA)” مبادرت می نمایند. از این روی به ویژه طی سال های اخیر دولت هندوستان تصمیم دارد تا به ارتقای نقش این سازمان ها در کلیه سطوح اجتماعی مبادرت نماید. هدف اصلی اتخاذ چنین سیاستی گسترش مشارکت عمومی در برنامه های آموزش همگانی و کاستن بار سنگین تقبل هزینه های آن است. از اینرو نقش NGOs در برنامه های توسعة آموزشی برجسته تر شده و دامنة فعالیت آن ها به هدایت برنامه های NFE  و اجرای بخشی از طرح های آزمایشی ابداعی در مدارس کشور منتهی گردیده است. تلاش دولت هند بر این است تا در کنار ادامه برنامه های فعلی، بخش های شایسته و صلاحیت دار NGOs را شناسایی نموده و به اعطای نقش های برجسته تر به این سازمان ها در جهت همکاری با عاملین دولتی مبادرت نماید.

طرح ملّی ارائة آموزش همگانی (ساروا شیکشا ابهیان)

همکاری بخش های خصوصی در اجرای این طرح مشهود می باشد. طرح مذکور از طریق اجرای سیاست های ویژه ای سعی در ملی سازی برنامه های آموزش ابتدایی در کشور دارد. از جمله مهم ترین فعالیت های تحت پوشش طرح ساروا شیکشا ابهیان می توان به اجرای سیاست تمرکززدایی آموزشی، سرمایه گذاری های ماندگار، هزینه برروی استراتژی های مؤثر ملی سازی، طراحی فنون آموزشی کارآمد، اجرای طرح های آموزشی مختص دختران و گروههای مرزی و اقلیتهای قومی اشاره نمود.

منبع :http://www.mahshar.com

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۲/۱۰/۱۰
  • ۱۹۶۷ نمایش
  • امیرمحمد محتشم

سواد آموزی در دیگر کشورها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی